مجموعه بازی آیین قاتل (Assassin’s Creed) یا همان اساسینز کرید یکی از پرفروشترین ساختههای یوبی سافت به حساب میآید. حتی با وجود عملکرد ضعیف این استودیو در سالهای اخیر، باز هم محبوبیت این بازی ادامه دارد. درست است با عرضه نسخه والهالا، اهمیت ادیسه کمرنگ شد اما داستان بازی اساسینز کرید ادیسه جذابیتهای خودش را دارد. پس در این مطلب آن را برای شما تعریف میکنیم.
تاریخ؛ نقطه قوت و ضعف روایت بازی
رفتن به دل دورانهای مهم تاریخی و پیگری نبرد اساسینها با شوالیهها معبد، روایت این گیم را جذاب میکند. خوشبختانه نیز بازههایی که بازی در آن جریان دارد متفاوت است. این کار باعث میشود بازیکن اصلا خسته نشود ولی یک عیب نیز دارد؛ پیگیری مسیر داستان سخت خواهد شد.
باتوجه به روایت غیرخطی بازی اساینز کرید ادیسه نقطه شروع تمامی ماجراها به حساب میآید. پس بهتر است برای درک کامل اتفاقات با آن شروع کنید.
نقطه شروع ادیسه
در نسخه جدید اساسنز کرید، اساسینی با نام لیلا حسن به دنبال نیزه لئونایدس (فرمانروای اسپارتا در هنگام حمله به ایران) میگردد. آن اساسین موفق میشود دو دیانای از این نیزه پیدا کند. برای رسیدن به نتیجه او مجبور میگردد به خاطرات کاساندرا ورود پیدا کند. این زن، یکی از نوههای لئونایدس به حساب میآید. باتوجه به مهارت بالای او در رزم نیز، نیزه مذکور به او اعطا شد.
کاساندرا برادری به نام الکسیوس نیز دارد که طبق پیشگوییها، اسپارتا را به سمت تباهی خواهد برد. برای همین او را قربانی و از صخره به پایین پرتاب کردند. در هنگام کشتن الکسیوس، خواهرش برای کمک به او شتافت. اما همان کار باعث میگردد او به خیانت متهم و مجازات محکوم شود.
خوشبختانه کاساندار جان سالم به در میبرد و از کشور خود فرار میکند. در نهایت نیز او به جزیره کفالونیا میرسد.
زندگی تازه کاساندرای اساسینز کرید
در آن جزیر او با فردی به نام مارکوس که تاجر است، مواجه میشود. مارکوس قبول میکند در ازای کار از کاساندرا نگهداری کند. این دختر آن پیشنهاد را میپذیرد و همزمان، روی تقویت مهارتهای رزمی خویش نیز وقت میگذارد.
پس از گذر سالیان، کاساندرا به یک مبارز حرفهای تبدیل میشود و برای دیگران مزدوری میکند. در یکی از مأموریتها توسط فردی با نام الپنور اجیر میشود. وقتی این زن سوژه مورد نظر را مییابد، میفهمد او پدر خودش است.
پدر از دخترش پوزش میطلبد و فرزند نیز از کشتن او در میگذرد. برای لو نرفتن واقعیت نیز کاساندرا کلاهخود پدرش را میگیرد و با خود میبرد. وقتی مجددا به نزد نیکولوس میرسد، او پیشنهاد تازهای دریافت میکند. این بار قرار است همسر نیکولوس یعنی مادر خودش را بکشد.
با رد این درخواست، نیکولوس میخواهد کاساندرا را بکشد ولی او موفق به فرار میشود.
در جستجوی مادر؛ رسیدن به برادر
در این نسخه از داستان اساسینز کرید، پس از فرار، این زن به دنبال مادر خود میگردد. در نتیجه به نزد پیشگوی معبد دلفی میشتابد تا او به کاساندرا یاری برساند. آن پیشگو به کاساندار میگوید گروهی با نام کازموس میخواهند او و خانوادهاش را به قتل برسانند. کاساندرا میفهمد متأسفانه آن کاهن نیز توسط همین فرقه هدایت میشود. پس به ناچار به سمت مقر اصلی آن گروه فرار میکند.
با هر ترفندی کاساندرا وارد پایگاه دشمن میشود. در آنجا میفهمد این فرقه قصد فرمانروایی به یونان را دارند. در این بین برادرش را نیز مییابد و با یکدیگر متحد میشوند. آنها به سفر جای جای کشورشان میپردازند تا با این گروه شیطانی بجنگند.
البته الکسیوس هنوز باور قبلی خود به کازموس را از دست نداده است. از همین رو این مرد فردی به نام پریکلس را میکشد.
یافتن مادر و پدر حقیقی
بعد از جستجوی فراوان قهرمان داستان مادر خویش را پیدا میکند. در این میان متوجه میشود پدر واقعی او کسی دیگر است. پس به سمت محل سکونت او (شهر آتلانتیس) حرکت میکند. وقتی به آنجا میرسد میفهمد فرزند فیثاغورث است. در این لحظه نیز پدر به فرزند خویش مأموریت همیشگی را میدهد: مراقبت از این شهر.
کاساندرای باستانی در اساسینز کرید
لیلا با یافتن مکان آتلانتیس، از دستگاه انیموس خارج میشوند. او همراه با گروه همراهش به سمت جزیزهای به نام سناتوری حرکت میکنند. در آن جزیر آنها کاساندرا را همراه با عصای مذکور مییابند.
در این لحظه کاساندرا عصا را به لیلا میهد و از او میخواهد با تمپلارها مقابله کند. همچنین به او میگوید سرنوشت دنیا به عملکرد لیلا بستگی دارد. در این لحظه کاساندرا جان خود را از دست میدهد.
بازگشت به انیموس؛ ظهور داریوش
لیلا برای فهمیدن مابقی اتفاقات مجددا وارد دستگاه میشود. او خود را در مقدونیه و نزد داریوش پیدا میکند. فرقه کازموس نیز به دنبال این مرد و فرزندش هستند تا آنها را بکشند.
به همین دلیل هم آنها از محل خود فرار میکند. کاساندرا نیز در این راه به آنها کمکهای زیادی میکند. پس از آرام شدن اتفاقات نیز تاتاکاس (پسر داریوش) با این زن ازدواج میکند و صاحب یک پسر میشوند. کاساندرا نیز از جنگ و نبرد کنارهگیری میکند.
فرقه همیشه در کمین است
پس از گذشت مدتی آن گروه تبهکاری محل اقامت این زوج را پیدا میکنند و فرزندشان را میدزدند. آنها نیز برای بازپسگیری فرزندانشان به قلعه رئیس فرقه حمله میبرند و او را مغلوب میکنند. برای در امان ماندن فرزندشان نیز او را نزد پدر بزرگش میگذارند و کاساندرا به مصر میرود.
او در مصر به دنبال کشف اسرار آن عصا میرود و با ایسوها دیدار میکند. در آنجا نیز از آنها روش استفاده از عصا را تعلیم میبیند. پس از آن کاساندرا به پرسفون کمک میکند تا آدونیس را شکست بدهد.
این داستانی بوده که همیشه در بازی های سری اساسینز کرید وجود داشته است.
به هم ریختن جهانها
این اتفاق باعث میشود راه میانی عالم بالا و عالم مردگان باز شود و پرسفون هرمس را پیدا و از صخرهای پایین بیندازد. هرمس نیز رازی را برملا و جای کلید دروازه هادس را لو میدهد.
کاساندرا نیز برای رسیدن به کلید که روی قلاده سگ هادس است، مجبور به مبارزه با او میشود. این زن آن موجود را نیز شکست میدهد. نبرد بعدی با خود هادس است. با اینکه این خدا شکست میخورد، از کاساندرا میخواهد او از دروازههای جهان زیرین مراقبت کند. در این لحظه پوسایدن از راه میرسد.
او کاساندرا را به آتلانتیس میبرد و به عنوان معاون خود منصوب میکند. باتوجه به نیمه انسان-ایسو بودن این زن، هدف پوسایدن پایان غائله این دو گونه است. در آنجا کاساندرا را پی به رازهایی میبرد و مجبور به درگیری میشود.
بعد از شکست دشمنان، این زن المپیوس را نابود میکند. در اینجا لیلا از انیموس بیرون میپرد. بازی نیز اندکی بعد پایان مییابد.
اساسینز کرید جدید ارزش بازی را دارد
در نسخه جدید عنوان اساسینز کرید، شاهد درخشش دوباره سازندگان بازی هستیم. این نسخه انتظارات ما را برآورده کرده است و امیدواریم گیمرها هم از آن لذت برده باشند.