روگلایک ژانری است که به توسعهدهندگان با بودجههای محدود اجازه میدهد تا بدون نیاز به ساخت دنیای پیچیده یا داستانی طولانی، یک تجربه جذاب و تکرارپذیر ساخته و نگذارند که محدودیتهای اقتصادی، مانع بیان خلاقیتشان شود. در چند سال اخیر بازیهای ایندی بسیاری در ژانر پرطرفدار Roguelike عرضه شده که تعدادی از آنها به تالار مشاهیر این ژانر نیز وارد شدهاند. حالا نوبت به یک بازی دیگر رسیده تا تواناییهای خود را در میدان شلوغ و پر مهره Roguelike ها به نمایش بگذارد. Ravenswatch اثری از استدیوی Passtech Games است. این استدیو که با بازی Curse of the Dead Gods، پیشتر طعم موفقیت را در ژانر Roguelike چشیده بود، حالا با اثری جدید به این ژانر بازگشته. آیا Ravenswatch موفقیتی دیگر برای استدیوی سازندهاش به همراه دارد یا در میان بازیهای ایندی فراوان Roguelike گم میشود؟
آنچه در نگاه اول نظرها را به Ravenswatch جلب میکند، حجم بالای جزییات است. قهرمانهای طراحی شده، پر از ظرافتهایی هستند که نشان از گرافیک هنری ارزشمند بازی دارد. از لباسهای آنها گرفته تا افکتهای منحصربهفرد قابلیتهایشان، ریزهکاریهای به کار رفته در طراحی قهرمانها سبب شده تا تجربه بازی با هر کدامشان، دلنشین باشد. یکی با جادوهایاش دشمنان را منجمد و دیگری با آتش، آنها را به ذغال تبدیل میکند. تمام این جادوها و افکتهای جذابشان، آنقدر زیبا طراحی شده که گیمرها را به تجربه هر قهرمان تشویق میکند. جزییات مربوط به دشمنان نیز مثال زدنی است و دست کمی از طراحی قهرمانها ندارد. دشمنان متنوع بازی هر کدام هویتی مستقل از دیگری داشته و ریزهکاریهای به کار رفته در طراحی آنها و افکت حملات فیزیکی و جادوییشان، آنها را همرده با قهرمانهای بازی قرار میدهد. باید در نظر داشت که Ravenswatch بازی پر حجمی نیست. این اثر روی کنسول PS5، به کمتر از سه گیگابایت فضا احتیاج دارد. خبری از بافتهای پر حجم در این بازی نیست. اما توسعهدهندگان با گرافیک هنری زیبا و توجهی که به جزییات نشان دادهاند، ارزش Ravenswatch را بالا بردهاند. موسیقی دوستداشتنی این اثر، عنصر دیگری است که کیفیتی مثال زدنی دارد. در میدان شلوغ نبرد که دشمنان از هر طرف محاصرهمان کردهاند، موسیقی جذاب، هیجان نبرد را بالا میبرد. این موسیقیهای لذتبخش هنگامی که در نقشه به دنبال آیتم و دشمنان میگردیم، همچنان در گوشمان پخش شده و لذت گشتوگذار در نقشه را بیشتر میکند.
Ravenswatch بازی با دشمنان فراوان و نبردهای سریع و چالشبرانگیز است. در چنین اثری، کنترلی ساده و روان برای هدایت بهینه قهرمانها در میدان شلوغ نبرد، اهمیت بسیاری دارد؛ امری که توسعهدهندگان به آن توجه کردهاند. هدایت قهرمانها در این بازی بدون هیچ دردسری انجام میشود و به گیمرها اجازه میدهد که به راحتی روی میدان نبرد تمرکز کرده و تنها دغدغهشان، زمان آماده شدن قابلیتهای قهرمانها و اجرای کمبوها باشد. حرکت روان و بدون دردسر در میدان نبرد بیشتر از همه، بازی با کلاسهایی نظیر Rogue که تحرک، بخش مهمی از سبک بازیشان است را لذتبخش میکند. کنترل راحت بازی، تجربه همه کلاسها حتی آنها که به ندرت در بازیهای دیگر به سراغشان میرویم را جذاب کرده و این امتیاز بزرگی برای Ravenswatch محسوب میشود.
گیمپلی Ravenswatch ارزشمندترین عنصر آن محسوب میشود. دشمنان متنوع و قهرمانهای متفاوت، دو چرخ دنده مهم گیمپلی این بازی هستند. هر نقشه از تعداد زیادی دشمن که برخی از آنها منحصر به آن منطقه هستند پر شده. تنوع قابل قبول دشمنان که هر کدام الگوی حمله مخصوص به خود را دارند، از عناصر مهمی است که با ایجاد اکشن هیجانانگیز، تمام تلاشاش را برای جلوگیری از خسته کننده شدن گیمپلی بازی انجام میدهد.
نه قهرمان در کلاسهای مختلف در این بازی وجود دارند که چهار نفر از آنها از اول در اختیار گیمرها قرار میگیرند و پنج نفر بعدی را باید با پیشروی در نقشههای بازی آزاد کرد. تمام این قهرمانها بر خلاف کلاس و سبک بازیشان، به دیگری برتری نداشته و بازی با هر کدام جذابیت خاص خود را دارد. حتی اگر سبک بازیشان به آنچه مدنظر داریم شبیه نباشد، باز هم تجربه آنها حتی برای یک بار مفرح است و این، به دلیل ریزهکاریها و قابلیتهای هیجانانگیز تمام قهرمانهاست. توجه توسعهدهندگان به بخش Co-op و تلاش برای ارائه تجربهای شبیه به بخش تک نفره، به خوبی جواب داده و سبب شده تا تجربه دو نفره Ravenswatch نیز با همان کیفیت باشد. برخی از قهرمانهای پشتیبان نظیر کلاس Bard، با تمرکز بر بخش دو نفره در بازی قرار گرفتهاند تا فضا را برای برنامهریزی و پیشروی هدفمند فراهم کنند.
قهرمانهای Ravenswatch هر کدام قابلیتهای مربوط به دفاع، حمله و Ultimate دارند که بسته به کلاسشان، متفاوت است. یکی شمشیرش را بلند کرده و به زمین میکوبد و دیگری توانایی غیب کردن خود را دارد. این قهرمانها هر کدام یک قابلیت Passive نیز دارند که به نحوه بازی با آنها و قابلیتهایشان تاثیر مستقیم میگذارد. به عنوان مثال، Passive قهرمانی به نام Scarlet این است که در شب تبدیل به گرگینهای قدرتمند میشود که تواناییهایی متفاوت از حالت انسانیاش دارد یا شخصیت Aladdin با استفاده از Passive خود میتواند حملات خود را تا حد زیادی تقویت کند. وجود این قابلیتهای منحصربهفرد، عمق قابل قبولی به هر قهرمان داده و گیمرها را بیش از پیش با آنها درگیر میکند. یافتن کمبوهای هر قهرمان و ترکیب قابلیتهای او به شکلی بهینه، عنصری است که گیمرها را به درون گیمپلی Ravenswatch میکشد و بازی نیز مکانیکهایی در نظر گرفته که این عنصر را تقویت میکند.
با ورود به بازی، تمام بخشهای نقشه به طور تصادفی ساخته شده و رویدادها و آیتمهای بازی هر بار به شکلی متفاوت مقابل گیمرها قرار میگیرد. هرچند توزیع متفاوت رویدادها به دلیل کوچک بودن نقشهها تفاوت چندانی ایجاد نمیکند، اما آیتمهای مختلف و متنوع بازی که بر قابلیتها و سبک بازی قهرمانها تاثیر میگذارند، از تصادفی ساخته شدن نقشه، سود بسیاری میبرند. هر بار شروع کردن بازی به دلیل متفاوت بودن آیتمها، میتواند منجر به تجربهای جدید شود. برخی آیتمها حملات ساده قهرمانها را تغییر میدهند و برخی دیگر قابلیتهایشان را متحول میکنند. آیتمهای بیشمار بازی، تجربه عمیق گیمپلی Ravenswatch را جذابتر میکند. این سیستم تصادفی و آیتمهای متفاوتی که هر بار پیدا میکنیم، تجربهمان با هر قهرمان را تغییر داده و شیوهای جدید برای از بین بردن دشمنان پیش رویمان قرار دهد.
افزودن چالشهای مختلف به گیمپلی، تلاش دیگر توسعهدهندگان برای تکرارپذیر کردن بازیشان است. آن دسته از گیمرها که به دنبال سختتر کردن بازی هستند، میتوانند با افزودن برخی چالشها در اول هر بخش، موانع پیش رویشان را بیشتر کرده تا در ازای آن، تجربه بیشتری برای قهرمانشان کسب کنند. نقطه مقابل این چالشها نیز وجود دارد که هرچند بازی را آسانتر نمیکند، اما ابزاری در اختیار گیمرها قرار میدهد که شرایطشان در اول هر بازی را بهتر کرده و مسیرشان برای پیشروی را هموار میسازد. مثلا میتوان در اول هر بخش یک آیتم کمیاب قدرتمند دریافت کرد یا نوار جان هر قهرمان را تا حد زیادی افزایش داد. اما علیرغم تمام تلاشهای توسعهدهندگان در تکرار پذیر بودن Ravenswatch، مشکل کمبود محتوا مقابل این تلاشها میایستد.
بزرگترین ضعف Ravenswatch در بخش محتوای در دسترس خود را نشان میدهد. سه نقشه در بازی وجود دارد که فرق چندانی با هم ندارند. هر نقشه تعدادی دشمن منحصر به فرد دارد که باعث میشود از نقشههای دیگر متمایز شود. اما این دشمنان تنها در ابتدا سبب میشوند تا فکر کنیم نقشههای بازی با یکدیگر فرق دارند. تعداد دشمنان منحصر به فرد در هر نقشه محدود است و بازی به سرعت مجبور به توزیع دشمنانی که پیشتر به آنها برخوردیم میشود. از طرفی محیط نقشهها قرار دارد که حس قرار گرفتن در مکانی جدید را منتقل نمیکنند. این محیطها بخصوص در شب فرق چندانی با یکدیگر نداشته و به جز تعدادی از دشمنان، باسفایت انتهایی و شاید زمین، راه دیگری برای تشخیص آنها از هم وجود ندارد.
با اینکه باسفایتهای انتهای هر نقشه چالشبرانگیز و نفسگیرند اما فاقد هویت بوده و فراموش شدنی به نظر میرسند. این باسها در هر نقشه، پس از گذشت سه روز از دل زمین بیرون آمده و گیمرها را به مبارزه وادار میکنند. اولین برخورد با این باسها و حرکات مرگبارشان، نفسگیر و سرگرم کننده است. اما مشکل از جایی شروع میشود که وارد نقشه دوم شده و باید با باس دیگری بجنگیم. اینجاست که متوجه میشویم باسها، بجز برخی تغییرات ظاهری محدود و کمبوهای متفاوت، فرقی با یکدیگر ندارند. همه آنها در همان پیشزمینه قرمز رنگی که دیگر باسها داشتند، مقابل گیمرها قرار میگیرند. مشکل عدم تنوع در نقشهها گریبانگیر باسها هم شده و این موضوع به نداشتن هویت مشخص و عدم جذابیت آنها منجر شده است.
امری که کمبود محتوای Ravenswatch را تشدید میکند، بررسی نقشه راه معرفی شده توسط Passtech Games و برنامهای که برای آینده بازیشان دارند است. با نگاه به این نقشه راه متوجه میشویم که توسعهدهندگان فعلا برنامهای برای عرضه نقشهها و باسهای جدید برای بازیشان نداشته و فعلا قصد دارند قهرمانهایی جدید و غیر رایگان عرضه کنند. اما این بخشی نیست که بازی در آن نیاز به عرضه محتوای جدید داشته باشد.
Ravenswatch نقاط قوت بسیاری دارد. گرافیک هنری بازی چشمنواز است. ریزهکاریها و ظرافت بسیاری در طراحی دشمنان و قهرمانها به کار رفته. موسیقی جذاب بازی، هیجان نبردها را بالا برده و تجربه گشتن در نقشه برای آیتمها را لذتبخش میکند. دشمنان بازی متنوع بوده و هیجان نبردهای چالشبرانگیز بازی را بالاتر میبرند. قهرمانها در کلاسهای متفاوت با قابلیتهای متنوعشان ارزش تجربه بازی را بالاتر برده و گیمرها را متقاعد به انتخابشان، حتی برای یک بار میکنند. کنترل روان و ساده بازی، هدایت شخصیتها در میدان شلوغ نبرد را آسان کرده و به آنها کمک میکند که تنها به کمبوها و استفاده از قابلیتها تمرکز کنند. تعداد بسیار زیاد آیتمها و پخش شدنشان به طور تصادفی در هر نقشه، ارزش تکرار بازی را بالا میبرد. اما درست در جایی که گیمپلی ارزشمند بازی ما را به خود جذب کرده و به دنبال محتوای بیشتری هستیم، Ravenswatch این نیاز را نمیتواند پاسخ دهد. سه نقشه موجود در بازی کافی نبوده و فرق چندانی با هم ندارند. از طرفی باسهای هر نقشه قرار دارند که ناامید کننده ظاهر میشوند. نگاه به نقشه راه Ravenswatch که توسعهدهندگان منتشر کردهاند، امیدوار کننده نیست. چیزی که این اثر نیاز دارد، نقشههای جدید و متفاوت و باسهایی است که در حد و اندازههای دیگر دشمنان ظاهر شوند تا تکرار پذیری که سایر بخشهای گیمپلی در راستای آن تلاش کردهاند را تقویت کرده و ارزش بازی را بالاتر ببرد.
امتیاز بازیسنتر – 9
9
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: جزییات و ریزهکاریهای فراوان در طراحی قهرمانها و دشمنان بازی تنوع بالای دشمنان و آیتمهای موجود در بازی قهرمانهای جذاب و متنوع در کلاسهای مختلف موسیقی با کیفیت کنترل ساده و روان اکشن هیجانانگیز به صورت Co-op و تکنفره نقاط ضعف: کمبود محتوا در بخش نقشهها و باسفایتها این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است
User Rating: 3.7 ( 3 votes) برچسب هاRavenswatch بررسی بازیمقاله اصلی